۱۱ دی ۹۲ ، ۱۴:۲۵
تخصصی شهدا و دفاع مقدس : چهار شهید هدیه مادر
عکس اول را گذاشت روی میز: این پسر اولم محسن است
عکس دوم را درآورد و گفت: این پسر دومم محمد، دوسال از محسن کوچکتر بود
عکس سوم را در آورد رفت بگوید این پسرسومم... دید شانه های امام میلرزد.
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: 4 تا پسرمو دادم که اشک شما رو نبینم.
برگرفته ازتخصصی شهدا و دفاع مقدس(http://vamandeh12.blogfa.com/)
۹۲/۱۰/۱۱