گروه افسران جنگ نرم(http://afsar92.blogfa.com/)
بسم رب الزهرا
روز اول فاطمیه بود و علی محمود وند هم طبق معمول در حال تفحص بود .یکی از ویژگی های علی محمود وند این بود که ادم تو داری بود.
اما ناگهان صدای گریه های بلند علی رو شنیدیم.به دنبال صدا رفتیم دیدیم علی محمود وند پیکر شهیدی رو پیدا کرده که روی پیراهنش حک شده بود
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایم
مرصادنامه(http://biharam.blog.ir/)
سیزدهم فروردین ماه هر سال، روز پایان جشن های نوروزی است. در این روز، مردم بنا بر سنتی فرهنگی، از خانه ها بیرون می آیند و به دشت و صحرا و باغ می روند تا آخرین روز عید را در طبیعت، ودر کنار سبزه و گیاه و آب روان چشمه ها و جویبارها بگذرانند. این روز زیبا را، «روز طبیعت» نام گذاری کرده اند؛ روزی که باید در کنار بهره مندی از طبیعت زیبا و آب و هوای نیکو، بکوشیم آن را به زباله دانی همگانی تبدیل نسازیم و به همه نشان دهیم که «روز طبیعت» فقط یک شعار نیست؛ بلکه نشانه شعور بالای مردمی است که می خواهند سال های سال از این طبیعت زیبا بهره مند گردند.
در این عصر جدید که همه جا را آلودگی های مختلف پر کرده، و ماشین و دود و سر و صدا همه جا هست، مردمان به دنبال لحظه ای برای آرامش و بهانه ای برای دیدن همدیگر و با هم بودن هستند. شاید سیزدهم نوروز، تنها یک بهانه است؛ بهانه ای برای آشتی با طبیعت و به یاد زلالی آب، استواری کوه، و چشم نوازی درخت افتادن. از صبح زود، هر چند خانواده را می بینی که به خارج شهر می روند. در آن جا، خانواده ها با شور و نشاط و دسته دسته، در کنار آب و سبزه یا زیر درختان بساط خود را می گسترانند. بچه ها بازی می کنند، مادران مشغول پخت و پز می شوند و پدرها هم از همه جا صحبت می کنند و در یک کلام، همگی روز خوشی را پشت سر می گذارند.
فرهنگ احترام به طبیعت را باید از کودکی آموخت و در بزرگسالی به کوچک ترها آموزش داد. «روز طبیعت»، فرصت بسیار مناسبی است تا این درس بزرگ را به فرزندان دلبندمان بیاموزیم. آن ها باید بدانند که طبیعت زیبای سرزمینمان ایران، خانه بزرگ تر همه ما به شمار می آید و ضرر آسیب رساندن به درختان و سبزه زارها، ابتدا به خودمان برمی گردد. اگر کودکان یاد بگیرند که درختان، ریه های تنفسی زمین هستند و بدون آن ها، حیات روی زمین رو به نابودی می رود، هیچ گاه به از بین رفتن طبیعت شگفت انگیز کشورمان راضی نخواهند شد. کودکان امروز، پدران و مادران فردای این سرزمین اند و با این فرهنگ سازی درست، می توان عشق به طبیعت را در دل آن ها کاشت.
بسیج دانش آموزی لامرد(http://lsbasij.rozblog.com/)
لحظات و دقیقهها در حال سپری شدن است و از کودکانی که همگی آیه «امن یجیب...» میخواندند، دیگر صدایی جز نالههای حبس شده در گلو و اشکهای فروخورده نمیآید. کودکان آستین بر دهان گرفته در کنار مولای سر بر دیوار نهاده، در داغ این مصیبت عظیم، همچون ابر بهار میگریند...
حرف دل (http://sajjad-m.blog.ir/)
صبح روز اول بهمن ماه 65 بود . شب قبل را تا صبح با حاج یدالله تو کانال پرورش ماهی بودم. 10 روزی از شهادت
حاج حسین گذشته بود و هنوز کسی لبخندی رو صورت حاجی ندیده بود. بد جوری بی
طاقت شده بود و مدام تو خودش بود. تازه هوا کمی روشن شده بود که یک رزمنده
ی بسیجی به طرف حاج یدالله آمد و گفت: برادر کلهر، من دیشب خواب دیدم حاج
حسین میر رضی سر راهی ایستاده، جلو رفتم و به او سلام کردم و گفتم: حاج
حسین مگه تو شهید نشدی؟ اینجا چه می کنی؟
گفت : چرا من شهید شدم، اما منتظر کسی هستم.
پرسیدم : منتظر چه کسی؟
گفت : قرار است حاج یدالله بیاید، منتظر او هستم.
حالت
حاج یدالله دگرگون شد، او که پس از حاج حسین لبخندی به لب نیاورده بود
خنده ای شیرین بر لبانش نشست و دست چپش را که سالم بود دور گردن بسیجی حلقه
نموده و از پیشانی او بوسه ای گرفت.
هنوز ظهر نشده بود که خبر شهادت علمدار لشکر 10 سیدالشهدا (علیه السلام) را آوردند.
راوی: حاج احمد شجاعی
شـادی روح شــهدا صــلوات
بسیج دانش آموزی لامرد(http://lsbasij.rozblog.com/)