ــــــــــــــــــرسانه جمعی وبلاگ نویسان دانش آموز استان فارس

به نام خدا
دوستان عزیزم سلام
این وبلاگ رو راه انداختیم برای دوستی
برای اتحاد
برای انتقال تجربیات و
برای کمک به رشد همدیگه
خلاصه بگم اینجا پاتوق
وبلاگ نویسان جوان و بسیجی استان فارس هست
به جمع ما خوش اومدید.
پیوندها
آخرین نظرات

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر خاطرتان باشد گفتم در ایام فاطمیه اول که مشهد بودیم و سعی می کردم هر چی از مراسم فاطمیه در مشهد می بینم یا در شهرهای دیگر می بینم، الگو گیری کنم و در ایام فاطمیه دوم در شهرمان پیاده کنیم.

وقتی از مشهد برگشتیم، اتفاقا اولین دستور جلسه آمادگی برای ایام فاطمیه دوم بود. لذا پیشنهادهایی برای ایام فاطمیه دادیم. به طور مثال زدن یک تکیه در مرکز شهر و تزریق روحیه ایام شهادت فاطمیه در شهر و در کانون مرکزی شهر و جا انداختن این فرهنگ دهه فاطمیه در شهر از اهداف این تکیه در این چند شب بود.

بچه ها تکیه را زدند و در کنارش کارهای جانبی مثل پارچه نویسی، مسابقه، توزیع نواهای ایام فاطمیه و عزاداری و... انجام می شد.

بعد از این ایام خیلی ها ما را سرزنش می کردند که این چه کار بی خودی بود که شما در مرکز شهر کردید و فایده ای نداشت. و همین ها کافی بود که ما کار را رها کنیم و برویم سراغ کار خودمان. اما این که می گویند که کار فرهنگی، پوست کلفت می خواهد و اگر پوست کلفت نباشی هر لحظه اگر شیطان تو را از راه به در نبرد، حرف و حدیث های مردم ممکن است تو را از کار کردن پشیمان کند،واقعا درست است.

خیلی از شماها هم تجربه کرده اید وقتی می خواهید، کاری را آغاز کنید خیلی ها شما را سرزنش می کنند که اصلا این کارها فایده ندارد یا اصلا پول نیست، اصلا چرا وقتت را هدر می دهی یا ... .

به هر حال جهت تمام این وسوسه ها بهترین کاری که می توان انجام داد این است که توسل به اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم و قطعا نیت خالصانه لازم است.

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۱۹
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

باشد تا با خواندن زندگی شهدا بتوانیم الگوگیری کنیم و رنگ شهادت بگیریم.

به پیوست خلاصه ای از زندگی شهید بزرگوار تقدیم می گردد. جهت شادی ارواح طیبه شهدا صلوات.

خلاصه ای از زندگی شهید باقری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۱ ، ۱۰:۵۷
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

شخصیت شهید حسن باقری به عنوان یک شخصیت کامل و برجسته تشکیلاتی می تواند مصداق و الگوی مناسبی برای کارهای ما باشد. اصولا در جریان زندگی های روزمره، شهدا مصادیق بارزی از الگوهای طراز برای شخصیت های امثال بنده هستند که می توانیم با الگوبرداری از این شخصیت ها برنامه ها و رفتارها و عمل ها و عکس العمل هایمان را منطبق با زندگی شهدایی کنیم.

به هرحال نکته جالبی که از شهید باقری به نظر بنده می رسد و می بایست الگوبرداری کرد و از آن بهره برد این است که شهید باقری در  مواجه با مشکلات و جنگ زمانه خودش مراحل زیر را طی نمود:

1.دغدغه و خودآگاهی نسبت به رسالت تاریخی در عرصه انقلاب اسلامی

2.درک و شناخت و آگاهی از جنگ زمان خودش

3.در مواجه با فضای جنگ، اقدام اولیه شناسایی و ترسیم نقشه عملیاتی از جنگ

4.تشخیص ضرورت کار تشکیلاتی اطلاعاتی در فضای جنگ و هدایت نیروها به سمت شناسایی

5.آگاه به فقر در تصمیم گیری و تاثیر در این جهان و این که هر چه هست از خداست.

6.نتیجه این فقر و غنی دیدن خداوند موجب بزرگ شدن ظرف وجودی ایشان می شود.

7. به واسطه آن رسیدن فیض الهی در تصمیم گیری به ایشان می رسد.

8.و پس از عمل، پیروزی را از خدا می دانستند.

به هر حال حسن باقری نگاه عمیق و آینده نگری به انقلاب و جبهه داشت و مستندسازی ها و خاطره نویسی هایش را در شرایط سخت و خستگی های زیاد هم رها نمی کرد و سعی می کرد از صحنه های مختلف فیلم برداری کند و می گفت که این ها اسنادی برای بعدی ها خواهد بود.

و اعتقادش این بود که قدر انقلاب را ندانسته ایم و برای آن باید خون داد.

ان شاء الله به زودی خلاصه ای از زندگی نامه ایشان تقدیم می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۱۱:۱۰
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مواردی که معمولا خیلی از کسانی که در کار فرهنگی هستند و نیازمند آن هستند، برنامه ریزی فرهنگی است. چرا که معمولا خیلی ها دست به کارهای مقطعی و روتین و ساده می زنند و در کارها معمولا خلاقیت ندارند و علاوه بر آن کارهای تکراری و بدون کیفیت انجام می دهند.

و وقتی که بحث از برنامه ریزی فرهنگی می شود کمتر بر اساس اصول و شاخصه های لازم برنامه ریزی می کنند. لذا اگر بخواهیم در کارها با توجه به امکانات محدود اطراف به بیشترین استفاده برسیم، نیاز به برنامه ریزی اصولی هستیم.

فایل زیر شاید کمی به شما در برنامه ریزی فرهنگی کمک کند.

اصول برنامه ریزی فرهنگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۲:۰۹
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه که از آفت های روزمره هر تشکیلاتی می باشد بحث های اخلاق تشکیلاتی می باشد که به دلایل مختلفی بی اخلاقی های در تشکیلات وجود دارد. که هر کدام ریشه ای دارد. لذا شاید در راستای آشنایی هر چه بیشتر با اخلاق تشکیلاتی مراجعه به یکی از اساتید فن که سالیانی است به این موضوع می پردازند، داشته باشیم.

حضرت حجه الاسلام و المسلمین نظافت از علمای به نام و مشهور مشهد مقدس می باشند و موضوعات و بیانات زیادی در بحث های تشکیلاتی به ویژه اخلاق تشکیلاتی، وظیفه و رسالت ما دارند.

بحث این که الان چه کار باید کرد، وظیفه ما چیست و سوالات مشابه این، را در این جزوه بخوانید.

مجاهده فرهنگی، حجه الاسلام و المسلمین نظافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۱:۵۴
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطره سوم: مشهد

به اینجارسیدم که بچه ها اردوی طرح ولایت دانش اموزی رفتند و من هم به همراه خانواده عازم مشهد شدم. دیگه تمام فکر و ذهنم این بود که چه کار فرهنگی می شود کرد، چه کار موثری در دیگر شهرستان ها انجام می شود که ما هم می توانیم انجام دهیم.

در مسیر هر چیزی که در هر شهری می دیدم، یادداشت می کردم از جملات مختلفی که روی دیوارهای دیگر شهرها بود تا طرح بنر و جمله پارچه ها و نوع تبلیغات و مراسمات و کارهای مساجد و پایگاه ها و...

یادم می آید برای ناهار در کنار مسجدی ایستادیم که در کنار آنجا اداره اوقاف بود و اطراف آن جا پر از جملاتی درباب وقف بود که حتی آن ها را نوشتم گفتم شاید بخواهیم با اداره اوقاف شهرستان خودمان کار مشترک انجام دهیم.

ایام فاطمیه اول بود و مشهد حال و هوای خاصی داشت. در مشهد هم همین گونه بودم. سعی می کردم در  برنامه های فرهنگی حرم شرکت کنم و الگو برداری کنم. برنامه های دارالقرآن، حلقه های معرفت، تبلیغات و... همه و همه را با چشم نمونه برداری می دیدم و دغدغه ام این بود که چگونه می توانیم آن را در شهر خودمان پیاده کنم.

چند باری هم تلاش کردم که با مبلغین مشهوری که آن جا بودند ارتباط بگیرم و شماره هاشان را برای دعوت آن ها طلب کنم. نا گفته نماند که بیشتر آن الگوبرداری ها و یادداشت برداری ها بعدا استفاده کردم. به طور مثال اوقات شرعی که در حرم می زدند، بعدا تبدیل به هفته نامه دیواری آینه یادها شد. که قصد داشتیم به طور غیر مستقیم هم فرهنگ نماز اول وقت و هم دیگر پیام هایی در قالب یادآوری وقایع مهم تاریخی و.... را منتقل کنیم که در سال های بعد این کار گسترش پیدا کرد و به طور رنگی و ماهیانه و به همراه مطالب گسترده تری در سطح شهر پخش می شد. یا این که خیلی از جملاتی که درباب ایام فاطمیه بود در دهه فاطمیه دوم در شهرستانمان استفاده کردیم.

به هرحال تمام این انگیزه هایی که برای من ایجاد شده بود، به دلیل این بود که :

1.دیده بودم که فضای کار فرهنگی و فضای اعتماد به دانش آموز وجود دارد.

2.به نظرات ما احترام گذاشته می شود و ایده ها با کمی نظرات پخته مسئول، به واقعیت تبدیل می شوند.

3.دغدغه این که بنده مسئول فرهنگی هستم و باید برای خودم و دیگران تلاش کنم و در مقابله ناتوی فرهنگی باید ایستاد، انگیزه ویژه ای شده بود و روحیه مسئولیت پذیری اجتماعی را در بنده بالا برده بود.

اما آن چه که با یک مسئولیت ساده و گفتن این که شما از این به بعد مسئول فلان قسمت هستید، حتی نوع بهره برداری از سفر، مطالعات و زندگی شخصی من تاثیرگذاشته بود و باعث شده بود که در فضایی پویا و فعال اجتماعی گام بردارم.

نکته بعد هم این بود که ثبت ایده ها و نکات جالب از محیط اطراف باعث ایجاد ایده های بزرگتر و کامل تری می شود و این تصور که همه چیز برای همیشه در ذهن شما خواهد ماند تفکر اشتباهی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۱:۴۷
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه که خیلی وقت ها امروزه فراموش شده است، نقش مسجد و تشکیلات است. مسجد به عنوان محل و کانون تربیت اسلامی فراموش شده است و نهادهایی مشابه به آن در کنار مسجد تعبیه شده است. فرهنگسرا ها، خانه های فرهنگ و... نمونه هایی برای این مورد است. در گذشته مسجد محور امور بوده و از امر عبادت تا حساس ترین امور اجتماعی و فکری و فرهنگی در مسجد انجام می شده است.

معماری شهرها به گونه ای بوده است که مسجد محور شهر بوده و شهرها به محوریت این مساجد شکل می گرفته اند و معماری شهر به گونه ای بوده که خیابان های تنگ و باریک برای بازار انتخاب می شده است که در انتهای این خیابان ها به منطقه ای باز مانند میدان مسجد رسیده و نشان از فرار هر چه بیشتر از دنیا و حرکت به سمت نور می باشد.

به هر حال مسجد سنگر است در معنای عمیق تر و اساسی تری جز عبادت معنا می یابد و امروز بهترین جاهایی که برای کار فرهنگی می توان روی آن سرمایه گذاری کرد مساجد می باشند. اگر که هنر داشته باشیم و بتوانیم دانش آموزان را وصل مسجد کنیم آن گاه تربیت دانش آموز وابسته به شخص نشده و فرد را به مکانی قدسی وصل می کنیم.

یکی از برنام هایی که ما در حوزه بسیج دانش آموزی مان انجام می دادیم این بود که در قالب طرح سفیران نور، مسئول بسیج دانش آموزی به همراه تنی چند از بچه ها سعی می کردیم در هفته نمازهایمان را در مساجد مختلف بخوانیم و ضمن تقدیر از امام جماعت مسجد و همچنین تشکیل پرونده ای از مسجد اطلاعاتی دقیق از مسجد داشته و هم چنین سعی می کردیم بچه های آن محل را برای فعال کردن مسجد ترغیب کنیم.

به پیوست فایلی در باب مسجد و کار تشکیلاتی تقدیم می گردد.

مسجد و تشکیلات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۲۰:۴۴
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید یکی از مهم ترین نکات و برجسته ترین نیازهای هر تشکل، نیاز به جذب است. خاطرات اول و دوم ناظر به همین نکته جذب بود. لذا جزوه ای تحت همین عنوان تقدیم می گردد.

قطعا روی خوش و نحوه اولین برخورد از مهم ترین شیوه های جذب در ایام دانش آموزی است.
شیوه های جذب
توضیحات: جزوه ای در باب شیوه های جذب در تشکیلات

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۲۵
محمد دهقان

بسم الله الرحمن الرحیم

طرح ولایت

این پیشنهادها بود و استقبال مسئول از این پیشنهاد های کذایی موجب شد تا پای ما به بسیج باز شود و باز هم رفتیم و از من خواستند تا پیشنهادها را کامل تر کنم و همچنین در انجام آن ها کمک کنم.

همیشه نوع نگاه به فعالیت ها و عرصه انقلاب باعث می شود که شما چگونه برخورد کنید، این که مثل خیلی ها به چشم یک دوره چند روزه که مفید است و هر سال یک سری آدم پیدا کنیم بفرستیم یک نگاه حداقلی یا این که به بچه ها بها دهیم و هر کس را مسئولیتی دهیم و کار تشکیلاتی و تربیتی ای که قبل از دوره، حین دوره و بعد از دوره می شود انجام داد چیست و به عبارتی این را محدود به خود کلاس ها طرح ولایت نکرد.

این نگاه حداکثری به فعالیت های دانش آموزی حوزه بسیج ما را فعال و پویا کرده بود. تمام دغدغه مان این بود که بچه ها کار گروهی و تشکیلاتی را در کنار برنامه های تربیتی فرا گیرند و کار تشکیلاتی و اخلاص، صبر، تواضع و... را در کار تشکیلاتی منسجم می دانستیم، لذا سعی کردیم به تعداد فکر کنم22 نفری که قرار بود به اردو بروند مسئولیت ایجاد کنیم، از مسئول اردو که دانش اموز انتخاب می شد تا ریز ترین مسئولیت ها.

به طور مثال مسئولیت های زیر را ایجاد کردیم:مسئول اردو، مدیرداخلی، مسئول بیدار کردن بچه ها، مسئول تبلیغات، مسئول نمایشگاه، مسئول حلقه ها، مسئول مسابقه خودمانی، مسئول نشریه، مسئول کتابخانه سیار، مسئول ورزش صبحگاهی، مسئول تدارکات، مسئول فرهنگی و....

مسئولیت دادن به افراد باعث بالا بردن میزان انگیزه برای ورود به فعالیت های اجتماعی، تقویت روحیه مسئولیت پذیری، رشد شخصیت و ... بچه ها می شد. و این مسئولیت های جزئی در اردوها بچه ها را برای پذیرش مسئولیت های بعدی و سنگین تر در حوزه بسیج و مدارس آماده می کرد.

به هرحال وقتی بچه ها هرکدام مسئولیتی داشتند قبل از اردو واقعا تلاششان این بود که هر کس کارش را به خوبی در وقت معین شده به سرانجام برساند و مدیریت این کارها را برادر خوبم سید علیرضا داشت. که علی رغم  این که دانش آموزی هم سن ما بود اما مدیریت صحیحش همه را جذب کرده بود و همه علاقه مند به کارکردن بودند. بچه ها از اتمام امتحانات تا روز موعود برای رفتن کار می کردند و هر چند روز یکبار جلسات هماهنگی برگزار می گردید. هر چند که آن اردو با سفر خودم به مشهد تلاقی داشت و نتوانستم ان اردو را بروم و ببینم که نتیجه کار بچه ها در اردو چگونه می شود اما سفر من به مشهدم ماجرایی شیرین شد.

اما تمام اماره ها و نشانه ها حاکی از این بود که شهرستان ما، جریان طرح ولایت را در دست داشت و کارهای فرهنگی ما توانسته بود، برنامه های فرهنگی استان را تحت شعاع قرار دهد و مسئولین استانی بسیار متعجب از این هماهنگی کار تشکیلاتی شده بودند.

کار تشکیلاتی البته اصولی دارد که هر کس باید به میزانی از ان ها آگاهی هایی داشته باشد. اگر خواستید فایل هایی را در این  وبلاگ خواهم گذاشت که بیشتر با این اصول آشنا شوید.مثلا بحث اخلاق تشکیلاتی، برنامه ریزی فرهنگی، شیوه حل اختلاف و...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۱۹
محمد دهقان

ایام خردادماه بود، عادت داشتم برای درس خواندن به کتابخانه عمومی شهر بروم. تقریبا از چهارم، پنجم ابتدایی ایام فراغت و تحصیل را در این مکان گذراندیم. به هر حال ایام، ایام خردادماه 1383 بودو حسابی باید درس می خواندیم. آره امتحان های نهایی سال اول دبیرستانم بود.

دقیقا کتابخانه در کنار حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهر واقع شده بود. سال ها این چنین صداهایی از آن جا بلند نمی شد و شلوغ نبود نمی دانم چه شده بود که آن روزها، آن هم بعداز ظهرهای ایام خرداد این قدر شلوغ شده بود. ما هم رفقایی داشتیم که سری به آن جا می زدند، دل را به دریا زدم و ازشون پرسیدم چه خبر است؟ این بچه ها مگه درس ندارند؟

محمد باقر که تازه عضو شورای بسیج دانش آموزی شده بود، می گفت قبل از من یکی از بهترین دبیرهای شهرستان سمتش را داشته و حالا آن سمت را به آن داده اند. می گفت که مسئول بسیج دانش آموزی عوض شده و می خواهد به جای آن دبیرهای و یا پاسدارهای بازنشسته از بچه ها کمک بگیره و فضای دانش آموزی شهر را هم عوض کند، حالا هم اگر نگاه کنی چه قدر بچه ها می آیند بسیج، چه قدر شلوغ تر شده، اصلا کلا همه چیز عوض شده است.

واقعا برام سوال بود خوب درس این بچه ها چه میشه، از طرفی با خودم می گفتم چه قدر خوب است که بچه های بیشتری بسیج می روند و از طرفی هم با خودم می گفتم درس این بچه ها چی می شود.

گاهی اوقات به محمدباقر می گفتم شما درسته که هدفتون خیره، اما درس بچه ها چی میشه؟ آخه این ها که برای بچه ها نون و آب نمیشه؟ آخه بچه ها همین جوری دنبال بهانه هستند که درس نخواند و بگویند ما در بسیج کار داریم؟ و... به هر حال خیلی شدید منتقد بودم. یادم نمی رود و محمدباقر هم جواب می داد اولا بچه ها وقت استراحت یا بعد از امتحان برای استراحت می آیند و هم چنین در کنار این برنامه ها، کلاس های تقویتی می گذارند و علاوه بر این، این جا افتاده است که اگر کسی درس نخواند این جا، جایی ندارد و خیلی کسی باهاش کاری ندارد.(به عبارتی همان فرهنگ سازمانی در مدیریت.)

من که باورم نمی شد. اما سعی می کردم به قول گفتنی دورا دور به آن جا سری هم بزنم و بچه ها را زیر نظر داشته باشم و باهاشون صحبت کنم و ببینم چه کار می کنند.

تا این که تقریبا روز آخر امتحانات بود، از امتحان برمی گشتیم، در راه محمد باقر گفت، قراره درباره یه اردوی دانش آموزی به شیراز برنامه ریزی کنند، و درباره اردو صحبت کرد و ازم کمک فکری خواست. منم هرچی به نظرم می رسید می گفتم. محمدباقر گفت بیا بریم بسیج، این نظرها را به مسئول بسیج پیشنهاد بدهیم و بعدش هم بریم خانه. منم قبول کردم.

وقتی وارد بسیج شدیم، همه با شور و نشاط مشغول کاری بودند یکی بازی می کرد دیگری دنبال کار نشریه و.... بود. مدتی منتظر شدیم، سر مسئول بسیج خلوت شد، اصلا نمی دانستم چه اتفاقی می افتد، خیلی شلوغ بود، یک باره با سلام گرم مسئول بسیج رو به رو شدم و خیلی جا خوردم، رفتارش با کسی که اشنا بود و کسی که غریبه بود یک جور بود همه دانش آموزان را تحویل می گرفت. ابتدا فکر می کردم که چون دوست محمدباقرم این جوری من را تحویل می گیرد اما بعد متوجه شدم نه، با همه دانش آموزان گرم برخورد می کند.

به عبارتی در رفتار سازمانی می گویند که اولین برخورد خیلی مهم است. وقتی رفتار صمیمانه اش را دیدم، آن گارد بسته ام فروریخت. محمدباقر شروع به توضیح دادن کرد. طرح ها را گفت و از من هم که کمکش کرده بودم، تعریف کرد.

این اولین لحظه آشنایی من با بسیج بود...

شاید اعتماد به دانش آموز خیلی سخت باشد اما کادرسازی و تربیت اولین کار بسیج دانش آموزی است. آری حسن باقری هم کم سن وسال بود. اما اخلاص و صفای همین بسیجی کم سن و سال و کوتاه قد، باعث شد استراتژی جنگ عوض شود باعث شد که فرماندهان و سرداران ارتش در مقابل سناریوهای جنگی اش کم بیاورند و سرتسلیم فرود آرند.

به هر حال حال به آن مرحله رسیده ایم که وقتش شده است به نوجوانان امروز هم برای تغییر استراتژی جنگ امروز فرصت داده شود. وقتش شده است به جای این که نوجوانان را سرگرم به بازی و تلویزیون و ماهواره کنیم، و در غوطه ورشدن در این فضاها کمکش کنیم، به سمت عرصه های تصمیم گیری و ایفای نقش رهنمون کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۱۷
محمد دهقان